- برپای خاستن
- بلند شدن روی پاها و ایستادن برخاستن
معنی برپای خاستن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بلند شدن روی پاها و ایستادن برخاستن
برخاستن، بلند شدن، روی پا ایستادن
ثابت کردن برقرار ساختن، نصب کردن ایستاده کردن، اقامه کردن (نماز) انجام دادن، منعقد کردن (مجلس جشن و شادمانی)